https://hamkhone.ir/member/18/blog/view/252105/به-سلامتی-همه-مستا/
پدری بودکه دخترشو میفروخت ی روزدختره فرارمیکنه وبه شیخی که حاکم اون شهربودپناه میبره شیخ به دختره دلداری میده میگه نترس من مواظبت هستم شب وقتی دختره میخوادبره تواتاقش بخوابه میبینه شیخ بابدنی لخت ازدختره تقاضامیکنه که باهم شب روسرکنن دختره ازکاخ فرار… ( ادامه متن در لینک بالا )